قیام امام حسین علیهالسلام نشان داد بدون توجه به امام معصوم، تشخیص وظیفه اصلی امکانپذیر نیست؛ چراکه تنها کسانی در آزمون سخت عاشورا وظیفه اصلی را به انجام رساندند که دعوت امام زمان خویش را سریع و بدون سستی پذیرفته و تا آخر ادامه دادند.
آنچه از مهمترین درسهای حادثه عاشورای امام حسین شمرده میشود قدرت تشخیص وظیفه است؛ به این معنا که عاشورا به ما میآموزد چگونه وظیفه اصلی خود را از میان وظایف بزرگ و کوچک فرعی تشخیص دهیم. حادثه عاشورا نمود آشکار تشخیص وظیفه اصلی از سوی امام معصوم است که تنها کسانی که به این ریسمان مطمئن متمسک شدند توانستند از غفلت و سستی در راه حق، مصون بمانند.
تشخیص مهمترین وظیفه برای امام معصوم، بهخاطر شأن و جایگاه خاصی که دارد، ضروری و اساس امامت و هدایت امت به شمار میرود. البته برای پیروان امام نیز مهمترین مسئله، تشخیصِ مهمترین وظیفه است؛ چراکه بدون پرداختن به اولویت و وظیفه اصلی، وظایف فرعی نیز به نفع جبهه باطل مصادره شده و رنگ میبازند!
وظیفه مهمتر امام حسین علیهالسلام
در زمان امامت امام حسین علیهالسلام، حاکم فاسد جامعه اسلامی، آشکارا احکام و شعائر دینی را زیر پا میگذاشت. در چنین شرایطی هرگونه مماشاتی از سوی امام حسین علیهالسلام، تنها امید باقیمانده برای نجات اسلام از خطر نابودی را از بین میبرد؛ چنانکه خود حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الإسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ؛[1] زمانى که امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل یزید بشود باید فاتحه اسلام را خواند!»
تنها کسی که هم امکان، هم توانایی و هم بینش جلوگیری از این خطر را داشت امام حسین علیهالسلام بود و هر امام معصوم دیگری هم که در این شرایط قرار میگرفت دقیقاً همان کاری را انجام میداد که ایشان انجام داد؛ ازاینرو فرمودند: «وَ مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَهُ؛[2] مثل من با شخصی مثل یزید بیعت نخواهد کرد.» حضرت با درک اهمیت این مسئله نسبت به دیگر مسائل فردی و اجتماعی اسلام، حرکت و قیام آگاهانه خود را آغاز کرد.
ایشان از همان ابتدا میدانستند که پیمودن این مسیر سخت، همراهان کمی خواهد داشت پس جان خود و یارانش نیز در خطری قطعی قرار دارد؛ اما آنچه مهم بود واردکردن ضربهای مؤثر به بنای فاسدی بود که یزید در پی بنیانش بود؛ ضربهای که حداقل نتیجه آن، بی حیثیت کردن راه یزیدیان از سویی و نمایان ساختن ارزش مقابله با ظلم و تباهیهای حاکمان فاسد (حتی به بهای نثار جان عزیزترین انسانها) بود.
امام حسین علیهالسلام مهمترین وظیفه خود را شناخته بود و حرکت کرد. با اینکه ایشان امکان، توانایی و بینش هر کار معروف و خیر دیگری را داشتند؛ ولی خطری بزرگتر، همه اسلام و نه فقط مسلمانان آن روز را تهدید میکرد که دفع آن، از هر کار دیگری لازمتر بود. خطر بیتفاوتی جامعه در برابر حمله به اساس اسلام از سوی حکومت فاسد و ستمگر یزید، از هر خطر دیگری بزرگتر و مهمتر بود.
این، شناخت و بصیرتی بود که امام حسین علیهالسلام سعی در انتقال آن به مردم زمان خود و پس از خود داشت. وظیفه امام روشن بود؛ حالا نوبت وظیفهشناسی پیروان امام است.
پیروان امام اگرچه ممکن است در میان گردوغبار تبلیغاتی یزیدیان، همانند آن حضرت متوجه تشخیص وظیفه اصلی و مهمتر خویش نشوند؛ اما با توجه و تمرکز بر انتخاب، تشخیص و دعوت امام میتوانند وظیفه مهمتر را بیابند و از گرفتار شدن به امور فرعی و بازماندن از وظیفه اصلی حفظ شوند.
در عصر غیبت اما دعوت، گوشفرادادن به دعوت دینشناسان باتقواست؛ چنانکه امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ، و ذلکَ لا یکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعَةِ لا جَمیعَهُم؛[3] هر کدام از فقها که خویشتندار و نگه دارنده دین خود و مخالف هوای نفس و مطیع فرمان مولای خود باشند، بر عوام واجب است که از او تقلید کنند؛ البته تمام فقهای شیعه چنین نیستند، بعضی از آنها چنین هستند.»
از میان فقهایی که چنین اوصافی را دارند بهترینشان شایسته راهبری جامعه اسلامی است خصوصاً اگر در آن جامعه، حکومتی اسلامی برپا شده باشد. دقت در راهنماییها و دعوتهای فقیهی که سرپرستی و اداره آن روز جامعه اسلامی را برعهده گرفته است نقش اساسی در تشخیص مهمترین وظیفه و جهاد افراد دارد. عاشورا، سرمایه است؛ از این سرمایه برای امروزو فردا استفاده کنیم.
پینوشت:
ملاک ازدواج در قرآن کریم
1. اسلام و ایمان: (و َ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ؛[بقره، 221]با زنان مشرک ازدواج نکنید، تا این که ایمان بیاورند)
2. هم سنخ بودن در پاکدامنی: از نظر قرآن کریم، فطرت و طبیعت پاکی که به گناهان آلوده نشده، طالب پاکی است. چنین فطرت وطبعی جز مجذوب پاکی نمی شوند و جز پاکی را به خود جذب نمی کند: الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ(نور/26) زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاکند.
3-تواضع، توبه، عبادت خداوند، اطاعت فرمان خداقرآن کریم، در سوره ی تحریم، شش وصف از برای همسران خوب اشاره کرده و می فرماید: ... مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَارًا(تحریم/5) همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، اطاعت کننده ی فرمان خدا ... .
شخصی که می خواهد خانه و خانواده مسلمان و با ایمانی را بنا نهد، باید قبل از هر چیز همسر مسلمان و پاکدامنی را جستجو کند وگرنه بنای خانواده مسلمان و ساختار جامعه ی اسلامی مدّت ها به تأخیر می افتد و به زودی بنیان و اساس آن سست و ناپایدار و بسیار متزلزل و آسیب پذیر می گردد.
4. ایمان و عمل صالح :مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً(نحل/97) هر کس (از مرد یا زن) کار شایسته کند و مؤمن باشد، به طور قطع او را با زندگی پاکیزه ای حیات (حقیقی) بخشیم.
5. تقوا «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ(حجرات13) ای مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید، هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.
پرسشهاى قیامت
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ (اعراف، 6)
پس قطعاً از مردمى که (پیامبران) به سویشان فرستاده شدند، سؤال و بازخواست خواهیم کرد و قطعاً از خود پیامبران (نیز) خواهیم پرسید.
در قیامت از چند چیز سؤال مى شود:
الف) از نعمتها. «ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم» « تکاثر، 8 »
در روایات متعدّدى، رهبرى و ولایت را نیز از مصادیق نعمت مورد سؤال در آیه برشمردهاند. « وسائل، ج 24، ص 299. »
ب) از قرآن و اهلبیت علیهم السلام. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: از مردم سؤال مىشود که با قرآن و اهلبیت من چگونه عمل کردید؟ «ثمّ اسألهم ما فعلتم بکتاب اللّه و باهلبیتى» «الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 600، ح4 »
ج) از رفتار و کردار. «فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعینَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ؛ به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد ... از آنچه عمل مى کردند! » «حجر آیات 92و 93»
د) از اعضا و جوارح. « وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا؛ » از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند «اسراء 36»
ه) از پذیرش و عدم پذیرش رسولان. « یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ (در آن روز به آنها مىگوید:) اى گروه جنّ و انس! آیا رسولانى از شما به سوى شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو مىکردند، و شما را از ملاقات چنین روزى بیم مى دادند؟! «انعام، آیه130»
چنانکه در جاى دیگر از رهبران دینى نیز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال مى شود. « یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ ما ذا أُجِبْتُم... (از) روزى (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع مى کند، و به آنها مى گوید: « (در برابر دعوت شما،) چه پاسخى به شما داده شد؟».» «مائده آیه 109»
و) از عمر و جوانى که چگونه سپرى شد.
ز) از کسب و درآمد. چنانکه در روایات مى خوانیم: در روز قیامت انسان از چهار چیز به خصوص سؤال و بازخواست مى شود: « شَبَابِکَ فِیمَا أَبْلَیْتَهُ وَ عُمُرِکَ فِیمَا أَفْنَیْتَهُ وَ مَالِکَ مِمَّا اکْتَسَبْتَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقْتَه»، « الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 135، ح20 » در مورد عمر و جوانى که چگونه آن را گذراندى و دربارهى مال و دارایى که چگونه به دست آوردى و در چه راهى مصرف کردى.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُن(حجرات، آیه11) اى کسانى که ایمان آوردهاید! نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند»
در اینجا مخاطب مؤمنانند، اعم از مردان و زنان، قرآن به همه هشدار مىدهد که از این عمل زشت بپرهیزند، چرا که سرچشمه استهزاء و سخریه همان حس خود برتربینى و کبر و غرور است که عامل بسیارى از جنگهاى خونین در طول تاریخ بوده.
مثلا فلان شخص خود را از دیگرى ثروتمندتر، زیباتر، یا از قبیلهاى سرشناستر مىشمرد، و احیانا این پندار که از نظر علم و عبادت و معنویات از فلان جمعیت برتر است او را وادار به سخریه مىکند، در حالى که معیار ارزش در پیشگاه خداوند تقوا است، و این بستگى به پاکى قلب و نیت و تواضع و اخلاق و ادب دارد.
پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) میفرمایند: انَّ اللَّهَ لَیُغذّى عَبدَهُ المؤمنَ بالبلاءِ کما تُغذِّى الوالِدَةُ ولَدَها باللَّبَنِ؛ خداوند بنده مؤمن خود را با بلا و گرفتارى تغذیه مىکند؛ همچنان که مادر فرزند خود را با شیر. (بحار: 81/ 195)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله):
مَنْ کَانَ یُحِبُّ أَنْ یَتَّبِعَ سُنَّتِى فَإنَّ مِنْ سُنَّتِىَ التَّزْوِیجَ. وَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ! فَإنِّى مُکَاثِرٌ بِکُمُ الأمَمَ غَدًا وَ تَوَقَّوْا عَلَى أَوْلادِکُمْ مِنْ لَبَنِ الْبَغِىِّ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْمَجْنُونَةِ فَإنَّ اللَبَنَ یُعْدِى
کسى که دوست دارد از سنّت من پیروى کند، بداند که: از جمله سنّت من ازدواج است. و دنبالِ پیدا کردن بچّه باشید! زیرا که من در فرداى قیامت با شما امّت مسلمان، میخواهم تعداد امّتم را از سائر امّتها بیشتر کرده باشم!
وسآئل الشّیعة، ج 14، باب 1