ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
شهیدی از شهیدان خدا بود
تمام آرزویش کربلا بود
به لبیکی لباس رزم پوشید
همان وقتی که یک جنگی به پا بود
هجوم آورد خصم دون به خاکش
نمی دانست همت با خدا بود
نمازش آیتی از عشق بازی
قنوت ربنایش با حیا بود
ز زهد و معرفت اندر بلاغت
سخن های علی بر ما عنایت
بدان شیعه تو را گنجی بهشتی است
کند سید رضی آن را کتابت
بود نهری خروشان از نصایح
کمال عدل و احسان با فصاحت!
علی(ع) آن مرد مردان خطبه رانده،
به گوش آویز تا گردی هدایت
چه نادر گفته در خطبه هایش
به غایت پندهایی از صداقت
پیامی خفته در هر بندبندش
ز بهر تشنگان باشد سقایت
محمد(ص) را علی(ع) باشد برادر!
به قرآن می شود نهج البلاغت
حمیدرضا خالقی
میوه زهرا ببین،تنها ببین!
کاروانی تشنه در صحرا ببین!
نوگل باغ نبی لب تشنه بود،
تشنه تر از غنچه اش لیلا ببین!
مٍهر زهرا آب های عالم است
مَشک خالی بر لب دریا ببین!
خیمه ها در آتش و شمع شب اند
ناله های زینب کبری ببین!
مادر عباس بر سر می زند
یا علی(ع) امّ البنین تنها ببین!
دختر شیرین سخن، زانو بغل؛
گرم صحبت با سر بابا ببین!
گوشه ای نعش پدر، نعش پسر
روضه های حضرت زهرا(س) ببین!
یا حسین(ع) نورت خدایی تر شده
پیروانت در غم عظمی ببین!
وا أسف! فریاد از جور زمان
خنده های قوم شیطان را ببین!
حمیدرضا خالقی