دهستان من

سرزمین دین و ادب

دهستان من

سرزمین دین و ادب

نگاهم کن که سخت دلتنگِ دلتنگم...

دستهایم را دوست دارم بابا...

دست هایی که چشمان تو را بست...

دستهایی که خواست بازشان کند اما توانش را نداشت...

دستهایی که می خواهد آنقدر لایق باشد که در روز حشر دست تورا بگیرد...

دستهایی که می خواهد دستگیر همه آنانی باشندکه تو به خاطرشان ازلذت دیدن من وبزرگ شدنم چشم پوشیدی...

دستهایم را دوست دارم بابا...

وانگشتانی که هر وقت دلتنگ چشمانت می شوم...

آنقدر می بویمشان تا عطر نگاه تورا از آنان استشمام کنم...

برگرفته از: 

http://nejat-yafteh.blogsky.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد