ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
خراسان رضا(ع) را دوست دارم
من ایوان طلا را دوست دارم
به صحن پاک او، پا می گذارم
نماز شکر، بر جا می گذارم
دوباره موسم دیدار یار است
به چشم مرغ دل فصل بهار است،
دوباره شعرهایم تازه گردد
و با نام رضا(ع) آوازه گردد!
زسقا خانه اش آبی بنوشم
گوارا جرعه می برد هوشم
هوای بندگی را ساز کردم
به سوی گنبدش پرواز کردم
کبوترهای گنبد خوش ترینند
که با شاه خراسان در قرینند
چو خواندم من زیارتنامه ی او
به اشکی می شدم دیوانه ی او
به پیش پنجره فولاد رفتم،
روان شد اشک شوق و شاد رفتم
و گفتم با رضا درد دلم را
همه شرح پریشان خاطرم را
تمام دردهایم گشت تسکین
چو شاهی می دهد حاجت به مسکین!!
حمیدرضا خالقی