دهستان من

سرزمین دین و ادب

دهستان من

سرزمین دین و ادب

چرا مرگ؟

مرگ

خیلی از افراد در رابطه با مرگ اندیشیده‌اند تا آن را چاره کنند و برای آن راه درمانی بیابند تا بلکه بشر بتواند دائم در این دنیا زندگی کند و در هول و وحشت مرگ نباشد. امّا واقعیّت آن است که هیچ کسی راهی برای علاج آن نیافته است. ابن سینا دانشمند فوق‌العادّه نیز در این‌باره می‌گوید:
«از قعر گل سیاه تا اوج زحل                                    کردم همه مشکلات عالم را حل
بیرون جستم ز قید هر مکر و حیل                           هر بند گشوده شد مگر بند اجل»[1]
در این نوشتار برآن هستیم تا به ذکر دلایل منطقی وجود مرگ بپردازیم با ما همراه باشید.

مرگ طبیعت و انسان در قرآن
قرآن کریم در آیات متعدّدی به محدودیّت زمانی آسمان و زمین می‌پردازد مثلا می‌فرماید:« أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى‏ [روم/8] آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز به حق و براى زمان معیّنى نیافریده است؟». منظور از آسمان‌ها و زمین، همان حقیقت این دنیاست لذا همه دنیا بالاخره روزی تمام می‌شود و به انتها می‌رسد. 

ادامه مطلب ...

خودت را آزاد مگذار!

چیزهایی که دلم می خواهد انجام بدهم درست نیست

چیزهایی که باید انجام بدهم درست است

خدا از من می خواهد که کار کنم برای او ...

خدا از من می خواهد که امید داشته باشم به او...

خدا از من می خواهد که ...

من می خواهم که همه چیز مال من باشد

می خواهم که هیچگاه مرگ به سراغم نیاید

می خواهم که هیچگاه پیر نشوم

می خواهم که ...

دنیا اینگونه است که بالاخره تمام می شود

اینگونه که پیری می آورد و ناتوانی

اینگونه که مرگ دارد

اینگونه که آرزوهای دست نیافتنی دارد

اینگونه که خستگی دارد

اینگونه که ...

پس :

خودت را آزاد مگذار.

لا ترخّصوا انفسکم: خودتان را آزاد مگذارید.(نهج البلاغه- خطبه 86)