ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
بسیاری از اولیای الهی و نیز انسانهای انقلابی دیگر در برهههای مختلف مبتلا به زندان شدند بعضی از آنها کشته شدند و بعضی آزاد. به هر حال همه آنها از جمله صابرانی هستند که در نزد خدا جایگاهی بس رفیع دارند چرا که هم او فرمود:« وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین [بقره/155] قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش مىکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان!». امّا از نوادر زندانیهای انقلابی که توانست هدف خود را محقّق سازد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمت الله علیه بود. در این نوشته به مروری کوتاه بر قضیه زندانی شدن ایشان در سال 1342 و تحقّق هدف انقلابی خود که همان سرنگونی شاه و نیز برپایی حکومت اسلامی بود بپردازیم.
چرا بند؟
از دیرباز، یکی از ابزارهای سلطه استکبار، زندان کردن افراد حقطلب و
انقلابیهای ایستاده در مقابل آنها بوده است. فرعون خطاب به حضرت موسی
علیه السلام میگوید:«لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْری لَأَجْعَلَنَّکَ
مِنَ الْمَسْجُونینَ [شعراء/29] اگر معبودى غیر از من برگزینى، تو را از
زندانیان قرار خواهم داد!». از طرفی گاهی زندان تنبیهی برای گردن ننهادن به
خواسته شیطانی سلاطین بوده است همچنانکه در قضیه حضرت یوسف علیه السلام
آمده است:«ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآیاتِ
لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حینٍ [یوسف/35] و بعد از آنکه نشانههاى (پاکى
یوسف) را دیدند، تصمیم گرفتند او را تا مدّتى زندانى کنند!».
همچنانکه از این آیات مشخّص میشود؛ خوی استکبار و بزرگبینی قدرتمداران
تاریخ باعث شده است که هر کسی را که در مقابل منافع و آمال آنها عَلَم
مخالفت و قیام به دست بگیرد از میان بردارند؛ گاهی با کشتن، گاهی تبعید و
گاهی نیز زندان! در اطراف سال 1342 شمسی شرایط زمامدارن به لحاظ فرومایگی و
ضعف اراده و نیز ارادت ویژه مردم نسبت به علماء(به خصوص علمای انقلابی) به
شکلی بود که طرح از میان برداشتن علمدار انقلاب یعنی حضرت امام خمینی
(قدّس الله نفسه الزکیّه) از زندانی کردن ایشان شروع شد.
حبس؛ هدف و وسیله!
در واقع زندانی کردن رهبر یک حرکت انقلابی برآمده از اعتقادات اسلامی، خود،
یک هدف است چون باعث خلاصی از فعالیتهای مخالفانه او بر علیه حکومت
ظالمانه شاه میشد امّا مهمتر اینکه ملاکی برای سنجش حسّاسیت مردم بود.
چرا که حکومت میتوانست حرکت بعدی خود را برنامهریزی کند. به این معنا که
تصمیم به قتل، تبعید و یا آزادی امام بگیرد.
عموما سلاطین جور اوّلین راه حل را قتل نمیدانستند بلکه فریب، تطمیع و...
در ابتدا انجام میشد امّا اگر به واسطه استقامت شخص مورد نظر، هیچکدام از
این راهها جواب نداد آن وقت در یک صورت تصمیم به قتل میگرفتند و آن هم
عدم احساس خطر جدی برای حکومت از ناحیه طرفداران شخص مورد نظر بود که این
مطلب نیز در گرو عدم بصیرت و حمایت همهجانبه مردمی بود. امام خمینی عالمی
بصیر و انقلابی دنیاگریز بود و از طرفی پشتوانه قوی مردمی ایشان، مانع از
اقدام به قتل میشد؛ پس زندان فعلا تنها راه است! امام که پای درس قرآن
نشسته بود از این مطلب راضی بود چرا که حضرت یوسف علیه السلام نیز زندان را
بر ذلّتپذیری ترجیح داده بود که:« قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ
مِمَّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ [یوسف/33] (یوسف) گفت: "پروردگارا! زندان نزد
من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مىخوانند!"».
زندانی بر ساحل قیام
مسلما شخصیّتی همچون امام خمینی رحمت الله علیه به عنوان فقیهی ممتاز و
سیاستمداری بصیر، برای دل زدن به دریای موّاج قیامی تاریخساز و منحصر به
فرد، تمام جوانب کار را سنجیده و به قدرت لایزال خداوندی تکیه کرده است.
سنجیدن شرایط به معنای فراهم بودن شرایط قیام است؛ همچنانکه امام خمینی در
مورد زندانی شدن امام کاظم علیه السلام میگویند: «حکام جائر مىدیدند که
اگر امام موسى بن جعفر (علیه السلام) آزاد باشد، زندگى را بر آنها حرام
خواهد کرد؛ و ممکن است زمینهاى فراهم شود که حضرت قیام کند و سلطنت را
براندازد. از این جهت مهلت ندادند اگر مهلت داده بودند، بدون تردید حضرت
قیام مىکرد. شما در این شک نداشته باشید که اگر فرصتى براى موسى بن جعفر
(علیه السلام) پیش مىآمد، قیام مىکرد و اساس دستگاه سلاطین غاصب را
واژگون مىساخت».[1] این فرصت با حمایت همهجانبه مردم ایران از امام
خمینی، این زندانی والامقام و وارسته به وجود آمد.
مبادا دوباره...
از ابتدای خلقت مستکبرین خواستار براندازی انسانهای صالح از حکومت بوده و
هستند. لذا با پیروزی انقلاب، هر گونه جنگ نظامی، اقتصادی و فرهنگی را بر
مردم این مرز و بوم روا داشته و امروز نیز با جنگی تمام عیار به نام جنگ
نرم به دنبال براندازی از درون هستند و به عبارت دیگر به دنبال خلع سلاح
ایمان و اقتدار از این حکومت مردمسالار اسلامی هستند. هدف اصلی این جنگ
نرم به زندان رفتن دوباره امامهاست. برای اینکه ما را به آن زمان
برگردانند باید ما را از همان راهی که آمدهایم برگردانند یعنی ما را نسبت
به ارزشها بی تفاوت و سپس متنفّر سازند تا ولیّ زمان تنها مانده به کنج
زندان رفته یا به دار حلقه بیبصیرتی جامعه گرفتار شود. امام علی علیه
السلام در این باره میفرمایند:«مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ
انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّه [2] هر کس که به وقت یاری رهبرش در خواب
باشد زیر لگد دشمنش بیدار میشود» در آن روز قطعا رهبر او نیز در امان
نخواهد بود. این اتّفاق زمانی خواهد افتاد که ما قبل از هر چیز خودمان
زندانی شده باشیم و دنیایمان، ما را از آخرتمان که همانا جهاد در راه خدا و
انقلاب و قیام برای خداست باز دارد چرا که امام صادق علیه السلام
فرمودند:«المَسجُونُ مَن سَجَنَتهُ دُنیاهُ عَن آخِرَتِهِ [3] زندانى
[واقعى]کسى است که دنیایش او را از آخرتش باز داشته باشد». مبادا با گرفتار
شدن در دام دلبستگی به این چند روزه و چند دینار، سعادت ابدی پیشرو را
ببازیم.
نتیجه قصّه زندان
درسی است از صبر زندانیان انقلابی که اگر در راه خدا به جهاد و اسثقامت پرداختی نتیجه فلاح و پیروزی قطعی و حتمی است.
درسی هم برای مأموم! اگر امامت را تنها بگذاری و او را نفهمی، زندان و بلا را بر او تحمیل کردهای.
پینوشت
[1] ولایت فقیه، ص 151
[2] غرر الحکم، ص 422، ح9681
[3] الکافی، ج2، ص 455